بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 7001
کل یادداشتها ها : 41
نویسنده: قم. دامنه ابراهیم طالبی دارابی
پسر این پولدار همدانی دلش خیلی جبهه میخواست. پدر اما دائم مانع میشد. تا آن حد ممانعت که رفت برایش ماشین خوشرنگ خرید که از جبههرفتن منصرفش کند. اما ببینید این پسر چه که نکرد. رفت ماشین خوشگلش را فروخت، پولش را داد به ستاد کمکهای مردمی جبهه. برو بالاتر؛ علاوه بر هدیهی ماشینش به جبهه، خود هم به لشکر انصارالحسین همدان شتافت و در سرانجام در عملیات فاو شهید شد. عین این شهید بودن آیا غبطه ندارد؟! کلاً بچهرزمندههای همدان برای فاو بسیار فداکاری کرده بودند، همچنین برای مرصاد علیهی آن سازمان ترور و نفاق.
یک چیز دیگر هم بگویم، هر رزمنده -از ارتش تا سپاه و از سپاه تا بسیج و کمیته و جهاد سازندگی- پایش به جبهه باز شده بود اینک بداند شاید مستقیم شیمیایی نشده باشد، اما یقین کند دچار استشمام این نوع سلاح مخرب شد ه است، عموم رزمندگان فضای مسموم را بو کشیدند و ازین صدمه بینصیب!! نماندند که غرب به صدامحسین هدیه میکرد؛ نه با پول و فروش، مفت و رایگان برای درهمکوباندن انقلاب ایران. چرا؛ چون ایران تنها انقلابی بود که به تمدن غرب وابسته نشد و به اَسرار و خطاهای این تمدن آگاهی داشت و از دولتهای سوداگر دموکراسی لیبرالی دروغین تبعیت نمیکرد؛ پس باید درهم کوبیده شود. بگذرم. من کتاب "سرباز سالهای ابری" را اثری مفید میدانم که سه شنبه 15 اسفند 1402 این کتاب را در سایتم دامنه معرفی کردم. سرگذشت آن شهید هم در ص 343 این کتاب ذکر شده است. حالا تیتر هفتهنامهی سرافرازان (21 اسفند 1402) را فقط دید بزنید؛ سازمان ملل متحد! هیچستانی همیشهنگران. این سازمان نه حالا برای غزه قادره کاری توانَد کند، نه آن زمان ایران زیر بمبهای شیمیایی امان نداشت.