سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 4712 | بازدیدهای امروز: 2| بازدیدهای دیروز: 3
 

روح ضدآمریکایی در جهان -که هیچگاه از ضربان نمی‌افتد- یک روح دمیده‌شده‌ی صرفا" ایدئولوژیک نیست که از روی عجز واژه‌ی بینادگرایی را برای آن جعل می‌کنند، بلکه ضدآمریکایی‌بودن یک پدیده‌ی جامعه‌شناختی جهانی است که ریشه در رفتار ارباب‌پندار آمریکا دارد، زیرا اگر نگویم همه‌ی ملل از موردِ حقارت قرارگرفتن خود، برائت ذاتی دارند، دست‌کم باید بگویم اغلب ملت‌ها فارغ از نوع مکتب‌ها و باورها، از چنین صفت مبارزه‌جویانه‌ای برخوردارند و مشکل اساسی آمریکا همین زنده‌بودن صفِ ضدآمریکایی ملت‌هاست که از صفت و سرشت ستم‌ناپذیری خود دست نمی‌شوید؛ از آفریقای جنوبی ضدآپارتاید بگیر تا خودِ ونزوئلا و کوبا و روس‌تبارها و در رأس همه ایرانی‌ها که آرمان در مکتب عاشورا دارند، که باری غمبار، طعم تلخ کودتای آمریکا علیه‌ی دولت ملی مرحوم محمد مصدق را چشیده‌اند و سال‌ها شاهِ وابسته و ناشایسته‌ی پهلوی را به‌زور غربی، بر سرنوشت خویش حاکم و مستولی دیده‌اند.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(یکشنبه 101/10/11 :: ساعت 7:21 صبح)

برخی همواره از «زندگی مهدوی» می‌گویند و آن را «تمرینی برای زندگی در سایه ولی معصوم علیه السلام تعریف می‌کنند. بنده با این نگاه موافقم. با این توضیح البته: من معتقدم هم‌اینک هم، باورمندان به ولایت امام زمان -عج- تحت زعامت امامت آن حضرت باید باشند. غیاب ایشان، مانع از ولایت مستقیم نیست. پس، یک انسان مهدوی، دست روی دست نمی‌گذارد تا تماشا کند که ظهور کی فرا می‌رسد! بلکه به قول قشنگ همین عبارت بالا خود در سایه‌ی ولی معصوم ع به تمرین وا می‌دارد. این‌که هر چه تا ظهور منجی موعود عج، شکلی از قدرت و حکومت و حتی ولایت و قضاوت و پیشوایی امور دینی به خود می‌گیرد، مثل ولایت فقیهان و جلوداری روحانیان، همه و همه، نیابت است و وکالت. اصالت با آنِ ولایتِ عصمت است. آسیب‌هایی هم که در جامعه پدیدار است واقعاً هم، خیلی دست‌وپا گیر شده است و حتی معضل فکری آفریده و نسل نو را در حِرمان فرو برده است. خودم را فردِ منتظر می‌دانم و فلسفه‌ی انتظار را در طلوع یک روز زیبا تفسیر می‌کنم که خورشید علم و عمل و صلاح و فلاح بر بام بشر تابیدن می‌گیرد و نگاه نو شکل می‌گیرد. این است که انتظار فرَج (=گشایشگر امور دین و مردم) جزوِ عبادات است.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(شنبه 101/10/10 :: ساعت 1:6 عصر)

از یک دانشمند خداپرست در آمریکا پرسیده بودند مذهب می‌مانَد؟! پاسخ داده بود: «مذهب، پایدار می‌مانَد؛ چراکه بیانگر احساسات عمیق یک زندگی بهتر برای همه‌ی انسان‌هاست.» ازو پرسیده بودند از دو مفهوم چپگرا و راستگرا. پاسخ داده بود: «آنهایی که می‌خواهند به زور سرعتِ حرکت اجتماع را تسریع کنند، چپگرا هستند.» و درباره‌ی راستگراها هم این جواب را داده بود: «آنهایی هستند که همه چیز را بدون تغییر می‌خواهند و حتی مایلند عقربه‌های ساعت را به عقب برگردانند.» و البته او یک پاسخ جالبی هم به مسئله‌ی مذهب داده بود، این: «در درون، جویای جواب باشید، فطرت الهی و نور و معرفت درون، همه‌ی پاسخ‌ها را می‌داند.»

خواستم این را گفته باشم، که تا بوده، مذهب همواره در هجوم "لااُبالی"گری (=بی‌بندوباری و بی‌باکان از خدا) بوده، مهم این است درون انسان، خوب کار کند. به قول یکی از دوستان روحانی: "میزان" باشد. راستی از من مَپرسید آن دانشمند اسمش چیست؟ چون ادامه مطلب...


نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(جمعه 101/10/9 :: ساعت 10:4 صبح)


خیر از نظر حکیم ملا صدرا عبارت است از «وجود و یا کمالِ وجود که همه‌ی امور طالب آنند». و خیر از نظر علامه طباطبایی «چیزی است که شیء آن را قصد کرده و دوست داشته و به سوی آن متوجه است». بنابرین، از این دو نگاه، خیر نزد عُقلا "کرامت" دارد و "برگزیده" است و بیشترین نزدیکی میان خیر و جمال و زیبایی برقرار است. و خدا خیرِ مطلق است. با این مقدمه خواستم یک نتیجه بگیرم: انسان وقتی در جهت مطلوب باشد، به خیر اشتیاق دارد و از شرّ اجتناب.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(پنج شنبه 101/10/8 :: ساعت 11:31 صبح)

اهل‌سنت به هر کسی حافظ نمی گویند؛ کسی را حافظ می نامند که یکصد هزار روایت را حفظ باشد. مثلا" وقتی به فرد مورد وثوق در تاریخ برسند، می گوید: «ثقة». یعنی او عالمی مورد اطمینان است؛ حافظ، امام، کبیر، ثقة. منبع.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(چهارشنبه 101/10/7 :: ساعت 10:20 صبح)

امام علی -علیه السلام- فرمودند:

 

مَن تَوکَّلْ علَی المالِ ذَلَّ.

کسی که به مال توکل کرد ، ذلیل شد.

 

مَن تَوکَّلْ علَی الْعِلمِ ضَلَّ.

کسی که به علم توکل کرد، گمراه شد.

 

مَن تَوکَّلْ علَی العَقْلِ زَلَّ.

کسی که به عقل توکل کرد، دچار لغزش شد.

 

مَن تَوَکَّلْ علَی اللهِ ظَلَّ.

کسی که به خدا توکل کرد، سایه بانی یافت.

بحارالانوار، ج‏ یک، ص یکصد و شصت و یک

منبع.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(چهارشنبه 101/10/7 :: ساعت 10:7 صبح)

"در حد توانستن"

کتابی شعرمانند از زنده یاد نادر ایراهیمی

کتابی از زنده یاد نادر ایراهیمی با عنوان "در حد توانستن" که سال پنجاه و هفت انتشار یافت. این اثر شعری، دعاهایی زیبا و مناجات هایی دلنشین و در عین حال دربردارنده‌ی نقد اوضاع آن زمانه از زنده یاد نادر نیز دارد که این یکی را مرحوم "حبیب محبیان" با سرشناسه ی "خداوندا" خواند. اگر داشتن ذلیل داشتنم می کند، نَدارم کن. خدایا خوارم کن اما مردم آزارم مَکن.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(سه شنبه 101/10/6 :: ساعت 6:33 عصر)

شوخ طبعی سرشناسان مزینان. زنده یاد حاج غلامحسین مزینانی معروف به آفاق (که به قول مزینانی ها همیشه یک چیزی توی آستین برای جواب دادن داشت) روزی در جواب شخصی که ازو پرسیده بود:
غلامحسین آیا دندان های شما مصنوعی است؟
حاج غلامحسین (که تازه از مکه برگشته بود و توقع داشت وی را حاج غلامحسین خطاب کند) با لحنی خوش گفت: بله حاج آقا!
آن شخص که خودش هم مکه را ندیده بود دگربار پرسید: غلامحسین راضی هستی؟
حاج غلامحسین گفت: بله حاج آقا!
شخص سر سه باره گفت غلامحسین من که سه دست دندان در سبزوار و مشهد و تهران عوض کردم؛ اما راضی نیستم!
حاج غلامحسین گفت: حاج آقای فلانی! من اگر جای تو بودم با این پول هایی که دادید می رفتم کله ای می خریدم که هم عقل! داشته باشد و هم دندان!



نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(سه شنبه 101/10/6 :: ساعت 6:0 عصر)

بزرگی چون مرحوم علامه گفتند: «رسیدن به مقصد و مقصود با انجام واجبات و ترک محرمات میسر میگردد». بسیار دوست دارم پای منبر روحانیان پارسا بنشینم و از دانش و فضل بیاموزم. برای هجرت‌های کوتاه تبلیغی‌شان، ارزش بی‌شمار قائلم. اساسا" روحانی‌یی که اهل منبر و خطابه باشد را، می‌پسندم؛ زیرا منبر موجب می‌شود رفتار چهره‌به‌چهره رخ دهد و همین، انتقال دانش و ارزش را تسهیل می‌سازد و میان منبری‌ها و پای منبری‌ها (مبلّغ + مردم) نیکی رد و بدل شود. اجر و ارج کارَشان، بالا. زیرا منبر با حرف‌های پژوهش‌شده و نقل و بیان های مطالعه‌شده، مفید است و فهم مسئله‌های پیچیده را میسّر می‌سازد. راحت بگویم همان طور که هنر نویسندگی این است که خواننده را متوجه منظور کند و درک مطلب را بر او آسان سازد، منبر راه میانبُر و بهتر این مسیر منطقی است که با نطق و دانش مرتبط است. کم‌کم باید عادت کرد منبری‌های پارسا چه می‌آورَند از دین و اخلاق و رفتارها برای آدم‌ها و نسل‌ها.




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(سه شنبه 101/10/6 :: ساعت 10:43 صبح)

این مصرع: "مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم" که از شیخ اجل سعدی است، از بیت ششم غزل ناب و توحیدی اوست که غرق در وجود خداوند یکتاست و با این مَطلع خطاب به حضرت باری تعالی شروعش کرد: "در آن نفَس که بمیرم در آرزوی تو باشم" و با این مصرع هم در بیت هفت خطاب به خدای متعال پایانش بُرد: "و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم"




نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی(دوشنبه 101/10/5 :: ساعت 12:34 عصر)

<      1   2   3   4      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ